وضعیت وخیم معیشت مردم و روشهای عجیب و تلخ برای زندگی کردن؛ از اجاره خانه اشتراکی تا مبادله کالا به کالا برای خرید مرغ!
تاریخ انتشار: ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۶۶۷۹۱
در حالی که دولت آمارهای مربوط به بازار مسکن، نرخ تورم و ... را چندین ماه اعلام نکرده است، اخیرا خبرگزاری ایلنا گزارش داده بود که سبد معیشت به ۲۱ میلیون تومان رسیده است. این خبرگزاری همچنین از افزایش ۱۵۰ درصدی اجاره بها در کشور خبر داده است.
البته وزیر کار در پاسخ به سوالی که آیا با حقوق کارگری میتوان زنگی کرد، گفته است: سخت است اما با قناعت می شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اجاره نشینی به صورت اشتراکی
خبرگزاری مهر نیز در گزارشی در خصوص وضعیت بازار مسکن و اجارهبها نوشته است: وضعیت گرانی اجاره بهای مسکن هم موجب شده تا مستاجران خانهها را به صورت شریکی اجاره کنند.
این خبرگزاری به نقل از یک مشاور املاک افزود: اجاره بها نسبت به سال گذشته افزایش قابل توجهی داشته، اما نکتهای که جلب توجه میکند این است که دو یا سه خانواده یک خانه ۱۲۰ متری را اجاره میکنند تا هم رهن و هم اجاره بها را نصف پرداخت کنند.
یکی دیگر از مشاورین املاک گفت: در حال حاضر مشتری برای اجاره و خرید نداریم که شاید این اتفاق باعث شود تا برخی از مشاورین املاک که مغازه اجارهای دارند تعطیل شود چرا که با یک مشتری فروش داشتن در ماه نمیتوان زندگی را اداره کرد. برخی از مستأجران میآیند قیمت میگیرند که سر سالشان قیمتها چطور خواهد بود و افزایش قیمتها چگونه است؟ از سوی دیگر صاحبخانهها نیز براساس نیازشان خانه را اجاره میدهند و قانونی هم برای ساماندهی این اوضاع نیست و مستأجران هم کاری نمیتوانند بکنند باید از منطقهای به منطقهی دیگر بروند یا اینکه وضعیت گرانی را تحمل کنند.
مبادله کالا به کالا برای خرید مرغ!
قیمت مرغ و گوشت نیز که افزایش سرسام آوری داشته است. اخیرا نیز با مجوز رسمی دولت، قیمت مرغ افزایش یافته است.
روزنامه اعتماد در همین خصوص نوشته است: با شیشه سیر ترشی، آمده بود سراغ آقا ولی. «مهمان دارم، اما پول ندارم مرغ بخرم. این ترشی را بگیر و به جای آن یک مرغ به من بده.» آقا ولی، اما قبول نکرده بود، چون او هم، همزمان با کاهش قدرت خرید مردم و کم شدن سود فروشگاه، خرج و مالیات زیادی دارد درحالی که روزانه دستکم ۲ تا ۳ نفر به او مراجعه میکنند که پول مرغ و گوشت ندارند. «تا چند ماه پیش افراد پولدار و خیری بودند که ماهانه مبلغی را به صورت امانت برای افراد نیازمند و ناتوان در خرید گوشت و مرغ، میگذاشتند، اما از ۷-۶ ماه پیش دیگر از آنها هم خبری نیست و تعدادشان خیلی کم شده.»
چند روز پیش یکی از کاربران توییتر درباره حسابهای دفتری قصابیها به نقل از یکی از رفقایش نوشته بود که رفته قرض نیازمندان در قصابیها را تسویه کند، اما متوجه شده بیشتر بدهیها مربوط به پوست مرغ و پای مرغ است. طی هفتههای نخست فروردین افزایش قیمت مرغ در اهواز مشکلاتی را برای مردم رقم زد.
۲۵ فروردین گزارشهایی از تشکیل صفهای طولانی مرغ در این شهر در رسانهها منتشر شد. همان زمان «محمد مالی» فعال رسانهای در توییتر نوشت که حتی در ۸ سال جنگ تحمیلی هم وضعیت کمبود و کیفیت پایین مرغ در اهواز و خوزستان اینگونه نبود.
این وضعیت در تهران هم از ابتدای فروردین شروع شده و از چند روز پیش قوت گرفته است. خبرگزاری فارس بیستویکم فروردین در گزارشی از افزایش قیمت هر کیلو فیله مرغ به ۱۸۰ هزار تومان، سینه مرغ با استخوان ۸۴ هزار تومان، ران مرغ ۷۵ هزار تومان و سینه مرغ بدون استخوان ۱۳۰ هزار تومان نوشت و در جدولی قیمت اقلام دیگری را هم آورد: بال و کتف و کمر مرغ ۸۵ تا ۹۵ هزار تومان.
گردن، دل، جگر و سنگدان هم ۲۰ تا ۲۵ هزار تومان. پیش از این قیمت گوشت مرغ کیلویی ۶۳ هزار تومان تعیین شده بود، اما روز دوشنبه «عطاالله حسنزاده»، عضو هیاتمدیره اتحادیه مرغداران گوشتی کشور گفت که قیمت مرغ باتوجه به افزایش هزینههای تولید ۷۳ هزار تومان تعیین شده است. بنابراین قیمت مرغ دوباره افزایشی بیش از ۱۵درصد را تجربه میکند. تازه اگر آنطور که «یوسف خانی»، رییس اتحادیه فروشندگان پرنده و ماهی تهران گفته تا ۲۰ اردیبهشت کمبود آن برطرف شود.
گزارش میدانی از فروشگاههای مرغ و گوشت در چند نقطه تهران نشان میدهد که هر روز به جمعیت افرادی که توان خرید گوشت و مرغ ندارند، افزوده میشود. برخی فروشگاهها در محلههای پایین شهر، حساب دفتری را بستهاند و برخی از آنها قصد تغییر شغل دارند، چراکه عدهای حتی توان خرید دل و جگر مرغ را هم ندارند و ماندن در این بازار برای آنها هم صرف نمیکند.
کشتارگاه، ترشی و ماست قبول نمیکند
سوپر گوشت ولی فلاحی در محله کیانشهر شمالی و حوالی منطقه ۱۵ تهران یکی از همینها است که از یکی، دو سال گذشته حساب دفتری مغازه را بسته. میگوید زمانی حساب دفتری داشته است، اما حتی همان آشنایانی که گوشت و مرغ را نسیه میبردند، توان تسویه تا پایان ماه را نداشتند و بدهیها پرداخت نمیشد.
در ماههای گذشته هم که شرایط خرید مردم فرق کرده، بسیاری برایش ماست و پنیر محلی، ترشی یا مربای خانگی آوردهاند تا از طریق مبادله کالا به کالا برای خوراک امروز و فردای خود یا پذیرایی از مهمان، گوشت و مرغ تهیه کنند.
آقا ولی نمیتوانسته ترشی و پنیر را به جای پول از آنها قبول کند، چون کشتارگاه هم ترشی و ماست و پنیر و مربا را به جای پول مرغ از آقا ولی قبول نمیکند و باید مبلغی در ازای آن پرداخت کند. «قبلا هر ده روز، یک نفر از مراجعین پول خرید مرغ و گوشت نداشت ولی حالا هر روز دستکم دو، سه نفر با این شرایط میآیند و آدم نمیتواند به همه کمک کند. با مرغ ۱۵۰ هزار تومانی نمیشود به همه کمک کرد. افرادی هم که تا همین چند ماه پیش سه تا، سه تا مرغ میخریدند حالا سه تا را یکی کردهاند.»
«مصطفی» قد بلندی دارد، جوان است و لاغر. دو شب پیش پس از دو هفته، بالاخره از صاحب فروشگاه گوشت و مرغ محله، دو عدد ران مرغ گرفته و به خانه برده تا بتواند سرش را بالا بگیرد. «اولینبار بود که چنین کاری کردم. رفتم گفتم پول ندارم گوشت بخرم. خیلی لحظه بدی بود، اما مجبور بودم. دو هفته بود گوشت نخورده بودیم. یک پسر ۹ ساله و یک دختر ۷ ماهه دارم که شیرخواره است. ما که توان تهیه شیر خشک نداریم، بنابراین همسرم که بچه شیر میدهد باید تغذیه درستی داشته باشد ولی با این کرایه خانهها مگر آدم به تغذیه هم میتواند فکر کند. سه ماه دیگر پایان موعد قرارداد خانه است و اگر نتوانم تمدید کنم، لابد باید بروم حیاط خانه پدرم چادر بزنم. این حرفها را به صاحب مغازه گفتم. شناخت چندانی که از من نداشت ولی لطف کرد دو قطعه ران به من داد و گفت پول نمیخواهد.
در این شرایط ما فقط خودمان را سیر میکنیم. هفته پیش همسرم تهماندههای نان ساندویچی را با ته مانده سویا سرخ کرد و یک وعده همان را خوردیم، اما این شد غذا. واقعا این حرفها را نمیشود به هیچکس گفت. پدر و مادر خودم که غصه میخورند و جز یک خانه چیزی ندارند که کمک ما کنند، پدر و مادر همسر هم که سرکوفت میزنند؛ ممکن است به روی من نیاورند، اما خب بالاخره پای سلامت دخترشان در میان است، بقیه هم که هیچ. جمعه به جمعه فقط دعا میکنم خانه ما نیایند، چون واقعا نمیدانم باید چه کنم.»
حاضر بودم برای یک مرغ هر کاری انجام دهم
«نسیه فروخته نمیشود لطفا سوال نفرمایید.» زنی روبهروی فروشگاه و زیر نور ایستاده، دستش را روی پیشانی گرفته و چشمهایش را جمع کرده است و نوشته روی کاغذ را میخواند. بعد به دیوار تکیه میدهد و سر برمیگرداند که برود. هیچ دوست ندارد حرف بزند، اما بعد از کمی اصرار میگوید: «بارها رفتم قصابی محل، خواهش کردم به من نسیه بدهد، اما نداده و مجبور شدم با پولی که داشتم فقط پا و گردن مرغ بخرم و برای بچهها درست کنم.» چند روز پیش زهرا دختر کوچکترش از او پرسیده «چرا ران مرغ نداریم.»
مادر هم جواب داده که «خاصیت پا و گردن مرغ بیشتر است.» بعد برای اینکه دیگر نفهمند زرشک پلو را با پا و گردن مرغ درست کرده، دور از چشمان بچهها استخوانها را جدا کرده و باقیمانده گوشتها را داخل زرشک قاطی کرده. «خودم که میدانم دروغ است. مدام نگرانم بچهها در آینده مریض شوند و بعدها بفهمند حرفهایم دروغ است. من یتیم بزرگ شدم. بچه که بودم خیلی فقیر بودیم. مادرم میرفت تهماندههای میوه را میخرید، مثلا انگورهای ته بار و جدا از خوشه را که خریده و شسته بود، میداد دستمان و میگفت: «پول بیشتر دادم و گفتم اینا رو دون کنن براتون تا راحت بخورید.» بعد که بزرگ شدیم فهمیدیم قصه چیست.»
هفته قبل از چشمهعلی، سوار مترو شده و به قیطریه رفته. فروشگاه گوشت و مرغ پیدا کرده و از صاحب مغازه خواسته با شناسنامه یا کارت ملی به او مرغ نسیه بدهد. فروشنده، اما برداشت نادرستی از درخواست او داشته است بنابراین مجبور شده سکوت کند. «گفتم حاضرم چند ساعت اینجا کار کنم «هر کاری» و آخر شب یک مرغ ببرم، اما قبول نکرد. «هر کاری» را که گفتم برگشت و بد به من نگاه کرد و انگار برداشت بدی کرده بود.»
فروشگاه گوشت و مرغ محمود آقا در حوالی میدان حر دیگر مانند گذشته جنب و جوش مشتریها را ندارد، به همین دلیل قصد تغییر شغلش را دارد. در مغازه او هم بسیاری از مردم فقط وارد میشوند. قیمت که میگیرند پس از اندکی مکث، بدون اینکه حرف دیگری بزنند خیره به موزاییکهای کف سالن، به سمت در خروجی میروند. «عدهای حتی با قیمتهای قبل از این گرانیها هم توان خرید نداشتند و نسیه میخریدند حالا که دیگر هیچ. وضع بدتر شده است. در ۷-۶ ماه گذشته ۷۰ درصد فروش مغازه کم شده است. حساب دفتری هم فایده ندارد، یعنی افراد گاهی حتی تا یکی، دو ماه بعد هم توان تسویه ندارند.» این کار هم دیگر برای آقا محمود شغل نمیشود، چون سودی ندارد. از یک طرف خرید مردم کم شده و از طرف دیگر مالیاتها افزایش یافته است. «دایم که نمیشود سنگدان و دل و جگر مرغ فروخت. بالاخره مرغ کامل هم باید فروش برود. سود و استفاده ما هم پایین آمده و در عوض مخارجمان بالا رفته است.»
سوال را که میشنود با تشر میگوید؛ به خاطر گرانی نه فقط ما که همه مصرف را کم کردهاند و به سمت اجزای کم ارزشتر و طبعا ارزانتر مرغ روی میآورند. اگرچه برخی از همان اجزای کم ارزشتر مانند کتف و بال و گردن مرغ هم گران است. «این افتضاح را دولت به بار آورده تا همهچیز را دوباره گران کنند. اول مرغ است و بعد هم به اقلام دیگر میرسد.» کیومرث ۵۰ ساله، حوالی نواب زندگی میکند، شغل آزاد دارد و مرغ، هفتهای سه بار جزو برنامه غذاییشان است. با این قیمتها اگر هفتهای سه بار مرغ بخرد در ماه حدود یک میلیون و دویست هزار تومان هزینه آن خواهد شد درحالی که مستاجر است و هزینههای جاری دیگری نیز دارد.
امیری از فروشگاه گوشت و مرغی در منطقه ۳ تهران که در واقع محلهای مرفهنشین است هم از کاهش قدرت خرید مردم منطقه میگوید و اینکه ماهانه به حدود ۳۰ تا ۴۰ خانواده از مناطق مختلف تهران گوشت و مرغ رایگان میرساند. «در چند ماه گذشته فروش مرغ حدود ۵۰درصد کم شده. وضعیت درباره گوشت بدتر است و خرید آن ۷۰درصد کمتر شده است.»
مردم توان تسویهحساب دفتری را نداشتند
از وقتی قیمتها ماه به ماه تغییر کرده و گران شده است، مشتریهای فروشگاه نوری در رباطکریم کم شدهاند و او چارهای نداشته است جز اینکه مغازه را ببندد و شغل خود را عوض کند. نوری حالا در کشتارگاه کار میکند و میگوید که همان زمانی هم که مغازه داشت، خیلیها میآمدند اصرار میکردند تا با حساب دفتری به آنها مرغ و گوشت بدهد. دلش میسوخته و حساب برایشان باز میکرده: «بعد میدیدم دیگر پیدایشان نمیشود. توان تسویه نداشتند و دیگر رویشان نمیشد داخل مغازه بیایند. راهشان را کج میکردند تا آنها را نبینم.» درحالی که بسیاری از مردم توان خرید مرغ کامل را ندارند. چند روز پیش هم قطعهبندی مرغ در فروشگاهها ممنوع شد.
نوری معتقد است که ممنوعیت قطعهبندی مرغ باعث میشود، همانهایی هم که بال و کتف و گردن مرغ میخریدند و به خانههایشان میبردند از آن محروم شوند. «از طرفی همه مرغها که سالم نیستند. مثلا بال مرغ زخمی است، اما اعضای دیگر آن قابل استفاده است و برای جلوگیری از حیف شدن آن، قطعات ناسالم از آن جدا میشود و افرادی که نمیتوانند مرغ کامل بخرند با قیمت کمتری به قطعات دیگر مرغ دسترسی پیدا میکنند.»
مجید حقوق ماهیانهاش ۸ و نیم میلیون تومان است و ماهانه حدود ۶ میلیون کرایه خانه دارد. کجای تهران زندگی میکند؟ جوادیه. دو دختر ۱۵ و ۱۹ ساله و یک پسر ۶ ساله دارد و همسری که از دو سال پیش بیکار شده و در خانه خیاطی میکند، اما درآمد چندانی ندارد. «خانمم میانگین ماهی دو میلیون تومان کمک میکند و با کسر اجاره خانه ما ماهیانه با ۴ تا ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان سر میکنیم.»
دختر بزرگشان نمیتواند کلاس کنکور برود و از دو ماه پیش مدام در گوش پدر خوانده که برود کار کند. چند روز پیش هم در پونک کار پیدا کرده، اما به خاطر سختی راه و دور بودن به خانه، نتوانسته برود. «خانواده پنجنفره با ماهی ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان چطور باید گوشت و مرغ و سبزی و شیر و تخممرغ و پنیر و ماست بخریم، هزینه رفتوآمد بدهیم، هزینه درمان بدهیم. اینها را که گفتم ضروریات است که ما دست و پا شکسته داریم. دستمان دیگر کمتر به گوشت و حتی مرغ میرسد. دیگر تکههای آن را در خورشت میشمریم.» به تلخی میخندند: «مثلا به هر کداممان دو تکه میرسد.»
کاهش قدرت خرید مردم به ویژه در حوزه محصولات غذایی از یکسو آنان را به زیر خط فقر هدایت خواهد کرد و از سوی دیگر کیفیت پایین زندگی، کاهش روابط و درنهایت بروز انواع بیماریها در جامعه را رقم خواهد زد. سال ۹۷ نتایج پژوهشی با عنوان آثار افزایش قیمت کالاهای خوراکی بر رفاه و فقر خانوارهای شهری ایران نشان داد که با ۵ درصد افزایش قیمتها، ۱۴۴ خانوار (۱.۹۸درصد) به خانوادههای فقیر و زیر خط فقر اضافه شدهاند و با افزایش ۲۵ درصدی قیمتها، ۲۵۳ خانوار (۳.۵ درصد) و با افزایش ۵۰درصدی قیمتها ۵۰۳ خانوار (۶.۹۳ درصد) به زیر خط فقر منتقل شدند. این پژوهش براساس اطلاعات استخراجشده از هزینه و درآمد خانوارهای شهری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۳ انجام شده و مقاله پژوهشی آن در نشریه اقتصاد و توسعه کشاورزی به چاپ رسیده است.
یادگیری سبک زندگی ناسالم از سوی کودکان
«حسین روزبهانی» دکترای روانشناسی معتقد است که افزایش قیمتها و در نتیجه حذف اقلام خوراکی از سبد خانوار اثرات زیادی بر خانواده و رشد جسمی و روحی فرزندان خواهد گذاشت. او این موضوع را از دو جنبه مورد بررسی و نقد قرار میدهد و به «اعتماد» میگوید که نداشتن تغذیه سالم و ناتوانی خانواده در تهیه خوراک مغذی مانع رشد فرزندان خواهد شد و احتمالا ارتباط بین اعضای خانواده را نیز کمرنگ خواهد کرد. «رژیم غذایی سالم در خانواده که از همه نوع مواد مغذی و لازم بهره داشته باشد مانع بروز بیماری و زمینهساز وزن ایدهآل در فرد است. وجود انواع ویتامینها و پروتئین در رژیم غذایی باعث افزایش حافظه و هوش میشود و به کودک در ادامه مسیر زندگی کمک زیادی خواهد کرد.»
این روانشناس از وعده صبحانه به عنوان یکی از مهمترین وعدههای غذایی نام میبرد که در تنظیم خلق و خو نقش ویژهای دارد: «وجود منابع غنی پروتئین و ویتامین در وعده صبحانه علاوه بر ایجاد خلق و خوی بهتر، انرژی بیشتری برای ادامه روز به فرد خواهد داد. فرزندی که با صبحانه مغذی به مدرسه میرود یادگیری بهتری خواهد داشت.»
در سالهای اخیر و به ویژه در این چند ماه فشار مشکلات اقتصادی باعث حذف یا کاهش برخی اقلام غذایی مهم در رژیم غذایی خانوادهها شده است، اتفاقی که باعث جایگزین کردن موادی با ارزش غذایی پایینتر در سبد خانوار میشود. از نظر روزبهانی این اتفاق چند آسیب به همراه دارد. «کاهش مصرف مواد غذایی مناسب و مغذی به هفتهای یکی، دو بار، مواد پروتئینی را از کودک دریغ میکند.
در این شرایط نه تنها رشد جسمی که رشد روانی او نیز مختل خواهد شد و بهطور ناخواسته الگوی غذایی و سبک زندگی ناسالم را یاد میگیرد. وقتی فرد از کودکی مواد غذایی مفید ازجمله گوشت، مرغ، ماهی، پسته، بادام و... را در سبد غذایی روزانه و هفتگی خود نداشته باشد، در بزرگسالی هم به مصرف این مواد غذایی توجه نخواهد کرد. خانواده نخستین الگوی فرزند است. او در سبک زندگی و الگوی مصرف از پدر و مادر تقلید خواهد کرد و به راحتی هم قادر به تغییر آن نخواهد بود.
خانواده در اثر فشار اقتصادی مجبور به استفاده از مواد قندی، روغنها و نانهای بیکیفیت به جای پروتئین، کلسیم و روغنهای گیاهی و نانهای سبوسدار است و کودک نیز به استفاده از همین مواد عادت میکند. درنتیجه این سبک زندگی، فرد نه تنها دچار بیماری فشار خون، دیابت و چربی که دچار اضافه وزن و چاقی خواهد شد و افزایش وزن، کاهش اعتماد به نفس او را رقم خواهد زد.»
مختل شدن دورهمی از مهمترین کارکردهای خانواده
این دکترای روانشناسی از تاثیر روانی بر والدین و احتمال کاهش کیفیت روابط در خانواده به عنوان آسیب دیگری در این مسیر نام میبرد و میگوید که گران شدن اقلام خوراکی ضروری و ناتوانی والدین در تهیه آن حتی ممکن است باعث مختل شدن یکی از کارکردهای مهم خانواده شود: «پدر و مادر وقتی در تامین نیازمندیهای فرزندان ناتوان باشند، احساس شرم و گناه و ناامیدی در آنها ایجاد خواهد شد و احساس بیارزشی خواهند کرد. عزت نفس و اعتماد به نفس فرزند هم در مقایسه با دوستان و اطرافیان تحتتاثیر قرار میگیرد و منشا آسیبهای فردی در آینده است. غذا خوردن اعضای خانواده سر یک سفره و یک میز مساله بسیار مهمی است. بودن در کنار خانواده استرسهای ناشی از کار و درس و محیط را کاهش خواهد داد ولی وقتی والدین در تهیه مواد غذایی لازم ناکام باشند احتمالا از این دورهم بودنها اجتناب خواهند کرد، بنابراین یکی از کارکردهای مهم خانواده مختل میشود.»
برای تغذیه سالم مردم سرمایهگذاری شود
«کورش صمدپور»، پزشک متخصص تغذیه و رژیم درمانی امنیت غذایی را اینطور تعریف میکند: «امنیت غذایی یعنی دسترسی تمام افراد به غذای سالم و کافی در طول عمر و اگر وقفهای در آن ایجاد شود، امنیت غذایی مختل شده است.» او در بحث دسترسی به مواد غذایی از پایین بودن دانش تغذیه در انتخاب مواد غذایی و نداشتن درآمد کافی برای تامین مواد غذایی (گرانی کالاهای خوراکی) به عنوان دو مشکل در عرصه امنیت غذایی یاد کرده و به «اعتماد» میگوید که در این صورت افراد موادی را مصرف میکنند که ارزش غذایی پایینی دارد و بار بیماریها را افزایش خواهد داد. «وقتی فرد برای تامین مواد غذایی درآمد کافی ندارد، مجبور به استفاده از جانشینهای مواد غذایی است و چه بسا جانشینها خطراتی برای سلامتی به همراه خواهد داشت.
در نتیجه هزینه بیشتری به خانواده، نظام بیمه و کل سیستم نظام بهداشتی کشور تحمیل خواهد شد.» صمدپور همچنین از ۵ گروه مواد غذایی اصلی یعنی غلات، لبنیات، میوه، سبزیجات و پروتئینها برای تغذیه سالم نام برده و توضیح میدهد: «عدم استفاده از هر کدام از این ۵ گروه در طول روز منجر به ایجاد بیماریهایی در بدن فرد میشود. گوشت مرغ، ماهی، تخممرغ، حبوبات و آجیلها منابع خوب پروتئین هستند و با توجه به فرهنگ غذایی هر منطقه قسمتی از آن در سبد غذایی باید وجود داشته باشد، اما به علت مشکلات مادی، بعضی خانوادهها اقلامی را کم میکنند. به عنوان مثال گوشت قرمز به علت گرانی استفاده نمیشود.
اگر چه بهطور کلی، ما متخصصین تغذیه معتقدیم که مصرف افراطی گوشت قرمز خوب نیست، اما به علت جذب آهن بالا، مقداری از آن باید در هفته استفاده شود، ضمن اینکه جزو منابع اصلی پروتئین است. جانشین پروتئین گوشت قرمز، مرغ و ماهی است. ماهی حتما باید هفتهای یک بار استفاده شود، چون اسید چرب ندارد و حاوی امگا ۳ است، اما یا به علت ذائقه یا قیمت بالا، مردم اغلب در سبد غذاییشان، مرغ را جایگزین آن کردهاند بنابراین در حال حاضر منبع اصلی پروتئین بسیاری از مردم، مرغ به علاوه حبوبات و تخممرغ است. اگر به علت افزایش قیمتها مرغ هم حذف شود این منبع خوب پروتئین هم از بین میرود. متاسفانه سنگینی هزینهها باعث شده که عدهای به استفاده از قسمتهای دیگر مرغ پناه ببرند در حالی که سنگدان یا بال و گردن و حتی پای مرغ مشکلاتی برای سلامتی به وجود میآورد. برخلاف تصور عامه خیلی هم به مرغها هورمون داده نمیشود بلکه بیشتر بحث مصرف آنتیبیوتیکها مطرح است.
بعضی قسمتها مثل بال و پای مرغ اگر ماهی یکبار استفاده شود شاید مشکلات زیادی به وجود نیاورد ولی مصرف مداوم آن به علت داشتن اسید چرب و باقیمانده آنتیبیوتیکها در این قسمتها مشکل ایجاد خواهد کرد و بدن در برابر آنتیبیوتیکها مقاوم خواهد شد. بال مرغ به علت داشتن میزان زیادی اسید چرب خطر بیماریهای قلبی را افزایش میدهد. پوست مرغ هم از سوی مرغفروشیها جدا و به مراکز زیرزمینی فروخته میشود و چه بسا از همین ضایعات مرغ در بعضی صنایع غذایی و تولید غذاهای فرآوریشده مثل سوسیس و کالباس استفاده میشود. این مراکز اغلب مجوز ندارند و محصولات را با قیمت پایینتر میفروشند، موادی که بسیار مضر است و افزایش خطر درگیر شدن به بیماریها را رقم خواهد زد.»
به اعتقاد این کارشناس تغذیه یکی از ارکان سلامت جامعه، سلامت تغذیه است؛ یعنی افراد با دانش تغذیهای، مناسبترین ماده غذایی را انتخاب کنند، غذای ایمن و سالم در جامعه وجود داشته باشد و فرد یا خانواده، بتواند آن را تهیه کند: «از دید بهداشت عمومی، پیشگیری بهتر از درمان است اگر مردم توانایی استفاده از غذای سالم و کافی داشته باشند، میزان بروز بیماریها کاهش مییابد. در سالهای گذشته شیوع بیماریهای قلبی-عروقی بیشتر شده است، افراد زیادی نیاز به آنژیوگرافی، استفاده از فنر و عمل قلب باز پیدا کردهاند.
آیا ۵ یا ۶ دهه پیش هم مانند این دهه اخیر تا این میزان سرطان در کشور فراگیر بود؟ درست است که سن امید به زندگی بالا رفته و تشخیصها بهتر شده است، اما تمام متخصصین و آنکولوژیستها که با سرطان سر و کار دارند از نزدیک نظارهگر افزایش شیوع سرطان هستند و تغذیه در کنار عوامل دیگر نقش مهمی در آن دارد. بنابراین اگر سرمایهگذاری در تغذیه سالم و رفاه مردم، خرید غذای سالم یا حتی توزیع غذای سالم انجام شود، مسلما منجر به افزایش سلامت جامعه، افزایش طول عمر و باکیفیت در میان مردم جامعه خواهد شد.»
بیشتر بخوانید:
سفرۀ ایرانیان در ۱۵ سال اخیر، ۲۴ درصد کوچکتر شد۴۶۲۱۷
کد خبر 1761725منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: فقر گرانی مرغ و تخم مرغ قیمت گوشت قرمز فروشگاه گوشت و مرغ افزایش قیمت ها امنیت غذایی چند روز پیش تغذیه سالم حساب دفتری هزار تومان توان تسویه مواد غذایی پدر و مادر خواهد شد مرغ و گوشت گردن مرغ غذای سالم اجاره بها سبک زندگی بیماری ها خرید مردم توان خرید قیمت مرغ خرید مرغ چند ماه آقا ولی هفته ای خانه ها ماه پیش کم شده پیش هم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۶۶۷۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یک گردش خوشمزه در نصفجهان
ایران از جمله سرزمینهایی است که بهدلیل وسعت زیاد و تنوع اقلیمی، طعمها و سبکهای غذایی مختلفی در خود جای داده و اصفهان نیز از این موضوع مستثنی نیست؛ توصیف طعم بینظیر غذاهای نصفجهان در متن نمیگنجد و باید حتماً آن را امتحان کرده باشی تا بفهمی هنر نصف جهان، تنها در آثار تاریخی خلاصه نمیشود.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، هنر، صنایع دستی و حتی غذاهای مخصوص هر منطقه، قسمتی جدایی ناپذیر از شناسنامه آنجاست و اصفهان هم به عنوان پایتخت فرهنگ و تمدن ایران اسلامی در شناسنامه خود دارای نمادهای متنوعی است که غذاهای سنتی، یکی از مهمترین آنها است؛ غذاهایی مانند گوشت و لوبیا، گوشت و نخود، بریان، ماش و قمری، خورش ماست از غذاهای سنتی اصفهان به حساب میآید که امروزه به علل مختلف کمتر به آن توجه میشود در حالی که هر کدام از آنها برای بدن بسیار مفید بودند و البته که نباید از طعم لذیذ آنها غافل شد.
با توجه به نوع جغرافیا و اقلیم شهر اصفهان، گوشت و حبوبات جز اصلی غذاها به حساب میآمد و در سفره مردمان این شهر جای داشت؛ سفرههای رنگینی که بعدها جای خود را به فستفود دادند؛ توصیف طعم بی نظیر آشها و ترکیبهایی مانند دوغ و گوشفیل اصفهان، در متن نمیگنجد و باید حتماً آن را امتحان کرده باشی تا بفهمی هنر نصف جهان، تنها در آثار تاریخیاش خلاصه نمیشود بلکه هنر آشپزی از گذشتههای دور تا کنون در آن وجود داشته است.
با توجه به همین موضوع سیدعلیرضا شورشینی، استاد تاریخ و اصفهانشناس با بیان اینکه اولین لازمه انسان از زمانی که به وجود آمده است، غذاست که در طول زمان، تحولات زیادی در آن و عادات غذایی ایجاد شده است، اظهار میکند: در اصفهان غذاهای مختلفی داشتهایم و در این راستا نیاکان ما به دو نوع غذا توجه بیشتری داشتند یکی غذاهایی که بهصورت آبگوشتی و دیگری خوراکیهایی که بهصورت حلیم بودهاند؛ البته ترکیبهایی مثل دوغ و گوشفیل که در فقط اصفهان وجود دارد برای مردم شهرهای دیگر نیز بسیار جذاب است و در این راستا اصفهانیها معتقدند که در ترکیب دوغ و گوشفیل، یک عضو دارای مزاج سرد و دیگری دارای مزاج گرم است که با هم همپوشانی دارند؛ این ترکیب از گذشتههای دور متداول بوده و جز خوراکیهای ویژه اصفهان به حساب میآمده است.
عادات غذایی هر منطقه، مختص به شرایط فرهنگی و اقلیمی همان منطقه استوی ادامه میدهد: بهصورت کلی در هر شهر و اجتماع، متناسب با داشتهها و محصولات آن، عادات غذایی متفاوتی وجود داشته و میتوان گفت عادات غذایی هر منطقه، تقریباً با جغرافیا و محصولات آن منطقه ارتباط مستقیم دارد، بهعنوان مثال در شمال کشور، عادات غذایی بیشتر با سبزیجات عجین شدهاست؛ مانند باقالاقاتق، اناربیج؛ در جنوب ایران نیز غذاهای دریایی مثل ماهی شکم پر و ماهی کبابی وجود دارد که نوع ماهی و طبخ آن متنوع است.
این استاد تاریخ و اصفهانشناس با اشاره به غذاهای مرکز کشور نیز میگوید: غذاها در مرکز ایران، سرشار از حبوبات و گوشت است که بهعنوان غذاهای کامل در سفره مردم کویری، مخصوصاً اصفهان وجود داشته است؛ بیشترین محصولات اصفهان، حبوباتی مانند نخود، لوبیا، عدس و ماش بوده که در غذاها استفاده میکردند و سرشار از مواد مغذی بوده است، البته که این توضیحات را نمیتوان امروز را ملاک قرار داد؛ چرا که محصولاتی در سبد غذایی افراد قرار میگیرد که اصلاً بومی ایران نیستند در حالی که در گذشته، محصولات تولیدی سهم بیشتری در سبد غذایی افراد داشت.
شورشینی با تاکید بر اینکه در سلامتی و بحث اقلیمی، تأثیر غذا، زیاد است، ادامه میدهد: برخی مناطق غذای تند میخورند که برگرفته از عادات غذایی، آب و هوا و شرایط اقلیمی آن است؛ در برخی مناطق، شیرینی به وفور دیده میشود که یکی از این شهرها اصفهان است؛ شیرینیهایی که یا بهصورت شکر یا شهد و شیره خرما و موارد اینچنینی استفاده میشدند.
وی میگوید: مثلاً وقتی غذایی مانند مرغ و آلوچه یا گوشت و آلوچه، درست میکنیم، مقداری شکر یا شیره به آن اضافه میکنیم؛ دلمه برگ مو از غذاهایی است که در مناطق مختلف، طعم متنوعی دارد اما در اصفهان همراه با شکر یا آبلیمو شکر استفاده میشود.
این استاد تاریخ یادآوری میکند: در اصفهان غذاهای مختلفی داریم که معروفترین آنها که در بیشتر رستورانها یافت میشود، بریان و خورش ماست است؛ البته غذاهایی مثل گوشت و لوبیا و ماشقمری، قیمه ریزه نخودچی با ترشی که پای ثابت قدیمیها در حمام بوده نیز از غذاهای سنتی اصفهان است.
بریان، غذایی که با تاریخ دیرینه اصفهان گره خورده استوی میافزاید: بریان اصفهان از غذاهای بسیار خوشمزه است و طالبان خود را دارد که از دوره صفوی نشانی از این غذا وجود دارد، اما طبخ آن اندکی متفاوتتر بوده است؛ وقتی که به سفرنامههایی مثل شاردن یا طباخ شاه عباس اول که رسالهای با نام «ماده الحیوه» درباره غذاها دارد؛ میبینیم که از این غذای خوشمزه و طرز طبخ آن سخن گفته که دقیقترین آن متعلق به میرزا حسین خان تحویلدار اصفهانی در دوره قاجار به دست ما میدهد.
این استاد تاریخ و اصفهانشناس اظهار میکند: در گذشته در زمین، تنوری ایجاد میکردند و در انتهای آن ظرف آبی میگذاشتند که از قبل آماده میشد و روی آن آبجوش بود؛ سپس مواد گوسفند که از قبل مواردی مثل نمک به آن به آن اضافه کرده بودند را داخل تنور آویزان میکردند و شب تا صبح در آن را میبستند و گوشت را به طباخیها و آب آن را برای طبخ حلیم استفاده میکردند.
سورشینی تصریح میکند: میرزا حسین خان تحویلدار اشاره میکند که گوشت را در کارخانههای میپختند و به بریانیها میفروختند؛ لذا اگر کسی دخل و تصرفی در آن انجام ندهد، هیچ غذایی برتر از آن نخواهد؛ همچنین آن را حد فاصل کباب و آبگوشت است میداند چون هم پخته میشود و هم روی آتش، بریان میشود؛ متأسفانه بیشتر افرادی که به اصفهان میآیند، نام آن را به اشتباه «بریانی» میگویند در حالی که محل پخت آن بریانی نام دارد.
این استاد تاریخ با بیان اینکه در گذشته، خورش ماست، یک غذای اعیانی بوده که با نان استفاده میشده، میگوید:: قدمت این غذا نیز به زمان قاجار بر میگردد اما اشارههایی نیز وجود دارد که در دوران صفویه هم از آن نام برده شده است؛ یکی از سفرنامه نویسان عنوان میکند که در ضیافتی که برایش ترتیب داده بودند، چیزی شبیه حلیم و با رنگ زرد و بسیار خوشمزه بوده که اسمش را نمیدانسته است.
وی ادامه داد: این غذا، بسیار مقوی است و در خورش ماستی که به صورت اصیل پخته میشود از گوشت گردن، ماست کیسه انداخته، زعفران دم کرده، شکر و تخم مرغ استفاده میشود؛ همچنین تقریباً یکی از پایههای مهمانیهای ما و در گذشته، غذای اغنیا بوده است.
بیایید به فرهنگ دیرینه خود بازگردیم!شورشینی در پاسخ به این سوال که غذاهای اصفهان گران است یا ارزان، بیان میکند: ما هم غذاهای گران و هم غذای ارزان داریم که اصولاً به سمت گرانی میروند، زیرا گوشت، به دلیل تعدد تعداد دامداری در اصفهان، در کنار حبوبات ماده اولیه و وجه قالب آن است.
وی با اشاره به اینکه امروزه دچار تغییرات فرهنگی شدهایم زیرا غذا هم به عادات فرهنگی و اقلیم برمیگردد، ادامه داد: مادران ما این غذاهای سالم را درست میکردند و بچهها از نظر بنیه، قوی بودند؛ امروزه شاهد تغییر ذائقه به غذاهایی که ارزش غذایی زیادی ندارند و در فرهنگ غذایی ما جایی ندارد هستیم؛ مانند غذاهایی که ادویه دارند تا آنها را مطلوبتر کنند اما اگر به سمت عادات سنتی برویم تا حد زیادی میتوانیم از بیماری جلوگیری کنیم؛ در واقع تغییرات فرهنگی و تحت تأثیر قرار گرفتن فرهنگ تغذیه ما، باعث شده غذاهایی مثل فستفود داشته باشیم که قبلاً نبودهاند و قدمت زیادی هم ندارند.
این استاد تاریخ بیان کرد: متأسفانه فرزندان ما با فرهنگ غذایی نیاکان خود آشنایی کمی دارند و چیزی از آن نمیدانند زیرا عادات و ذائقه غذایی ما درحال تغییر است؛ امیدواریم بتوانیم آن را باز احیا کرده و ذائقه خودمان و فرزندانمان را به آنچه مفید طبع ماست برگردانیم.
غذای سنتی اصفهان، بریان یا بریانی؟هادی قدرتی، فعال حوزه اصفهانشناسی نیز با اشاره غذاهای سنتی اصفهان اظهار میکند: اسم غذای سنتی اصفهان بریان و به محل توزیع آن، بریانی گفته میشود؛ وقتی در شهر و این فصل زیبا که اردیبهشت آن معروفیت خاصی دارد قدم میزنیم، بازارچههایی مثل حاج محمدجعفر را میبینیم که یکی از کبابیهای خوب اصفهان در آنجاست؛ در محله بیدآباد، زیر بازارچه میتوان کباب مشت زردکی خوشمزهای خورد که شیرینی خاصی دارد و متأسفانه بسیاری از اصفهانیها دیگر آن را نمیپزند.
وی ادامه میدهد: سمت میدان نقش جهان نیز میتوان برخی غذاهای سنتی اصفهان مثل گوشت و نخودآب، گوشت و لوبیا، دیزی که البته تهران هم دارد، یافت.
این فعال حوزه اصفهانشناسی ضمن اشاره به وجه تشابه نام گوشت و لوبیا در کاشان و اصفهان و مواد اولیه متفاوت آن دو ادامه میدهد: در مکانهای سنتی پخت غذا که حالت قهوه خانه قدیم دارند، کوبیدن آبگوشت، آداب دارد؛ مثلاً چربی را جدا میکنند و بعد اضافه میکنند.
وی تشریح کرد: در اصفهان مغازه کوچکی به سمت مسجد سید وجود دارد که اصفهانیهای قدیم در آن بریان میخورند؛ همچنین در میدان کهنه هم چنین مکانهایی وجود دارد؛ به طور کلی، این موارد باعث میشود نوعی گردشگری به نام گردشگری غذا داشته باشیم که گردشگران علاقه زیادی به آن دارند.
قدرتی با تاکید بر اینکه امروزه پخت غذا راحتتر شده اما انرژی و حس خوبی که باید با خود داشته باشد کمرنگ شده است، یادآوری میکند: قبلتر از نظر جسمانی نیز پخت برخی غذاها و خوراکیها به انرژی و نیروی زیادی نیاز داشت؛ در گردشگری غذا، وقتی موردی مثل خورش ماست که به عنوان یک دسر مصرف میشود به مهمان معرفی میکنیم، تعجب میکنند زیرا وقتی اسم ماست را میشنوند پشیمان میشوند که چطور غذایی میتواند با ماست درست شده باشد در حالی که تنها نام آن چنین است و مواد متفاوتی دارد.
به گزارش ایمنا، غذا جزو میراث ناملموس هر شهر به حساب میآید و البته که در بسیاری از کشورها، گردشگری غذا بهعنوان یکی از انواع گردشگری به شمار میآید؛ این بحث باید در اصفهان بهعنوان یک شهر گردشگر پذیر باید مورد توجه قرار گرفته و فرهنگ غذایی غنی آن برای همگان در دسترس قرار گیرد.